دنيــــــــــاي دخـــــــترونـــــــــــــه
دخمل بابایی
دختر یعنی عشق...احساس....اصن دختریعنی همه چی.....دخترا موافقین؟؟؟ تو چــ ــ ه میـــدآنی؟ خدا ....خدا ...خدا ...چرا جواب نمیدهی نکند اسمت را عوض کردی ...یا از من خسته شده ای ...کدامش؟؟؟ غفلت کردم...دلم یک جا گیر کرد...کل زندگیم نخکش شد...
رفتم به خدا گفتم ...5سال از عمرم کم کن...ولی اونی که میخوامو بهم بده..گفت: ... نه نمیشه...گفتم 10 سال...گفت : ..نه...گفتم 15 سال...گفت : ...نمیشه...گفتم عمرمو بگیر ولی یه روز باهاش باشم...بغض کردو گفت: ...شما ادم ها قانون عجیبی دارید...بابا اون نمیخوادت... دلم می خواست زمان را خواستم چشمانش را از پشت بگیرم ولی دیدم طاقت شنیدن اسم هایی راکه میگوید ندارم.... چشمانم راباز میکنم ولی تونیستی این بدترین اتفاق هرروز من است درد داره وقتی میره وهمه میگن دوستت نداشت وتو نمیتونی ثابت کنی که هرشب باعاشقانه هاش خوابت میکرد لعنت به تو ای دل که همیشه جایی جا میمانی که تورا نمیخواهد... چقدر سخته وقتی توچشمای یکی نگاه میکنی ومیخوای به زبون بیاری دوسش داری میترسی که بره برای همین تودلت میگی یواشکی دوست دارم عشقی که ساده بدست بیاد ساده هم از دست میره اما اگه عاشق کسی شدین که سخت بهش میرسین پای این عشق بمونین چون ارزششو داره...... داشت از تنهایی اش میگفت ولی صدای بوق پشت خطی امانش را بریده بود... مرا پاپتی میخواند ولی نمیداند که حتی کفشانم نیز در راه رسیدن به او پاره شده اند.. دلم میگرد وقتی میبینم او هست من هم هستم ولی ..قسمت نیست.. گفتم بیا گفت پاهایم یخ زده رفتم به پایش سوختم ولی رفت به سوی دیگری.. دوست دارم ببرمت یه جای شلوغ، خیلی شلوغ وایستم اون وسط نگات کنم بگم اینارو میبینی بگی آره بگم تو هیاهوی همه ی این آدما، من چشمام فقط دنبال تو میگرده دلم برای تو تنگ میشه صداهاشونو میشنوی بگی آره بگم تو اوج همین صداها دلم دنبال صدای تو میگرده بگم حالا چشماتو ببند، بگو چه حسی داری بگی انگار گم شدم بین یه عالمه غریبه بگم اگه نباشی گم میشم بین یه دنیا غریبه
1ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯿﺎﻡ ﺑﺎﺱ ﮔﻔﺖ وآسـه رِسیـدن بـه مآ بآیـَد دَست و پآ بِزَنــی.. زَنگ و اِس اِم اِسو کـه هَمـه میزَنَـن ...???? این روز ها خیلی ها زندگی نمی کنند ! فقط ادامه می دهند ! هی روزگار! من بدرک! خودت خسته نشدی از تصویر تکراری درد کشیدن ما!؟ "جوانـــــــــی المثنـــــــی ندارد"
بــ بعضیآ باس گفتـــ ا ــن اصلا فرمون دادن دخترا : بیا بیا بیا بیا افتاد تو جوب نیا . . . ————————————————————- امروز یه کیلیپس دیدم ازش یه دختر آویزون بود ! ————————————————————- راز چیست ؟ چیزیه که دخدرا به همه میگن که به هیچ کسی نگن ! ————————————————————- دختر ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩﯾﺴﺖ ؟ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻧﯿﺲ ﮐﻪ ﻻﻣﺼﺐ ، ﻓﺮﺷﺘﻪ س ! “ برگرفته از کتاب پینوکیو با ۳ متر دماغ ” ————————————————————- به بعضی دخترا باید گفت عزیزم پاشو صورتتو بشور اومدیم خودتو ببینیم ! ————————————————————- اعتراف میکنم دخترا فرشته ان ! ما پسرا هم آدمیم ! دخترا : سجده رو نمیبینم چرا !؟ زود باشید ، سرییییییع ! ————————————————————- ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺍﺳﺘﺎﺗﻮﺱ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺏ ﻣﺜﻪ ﺟﺎ ﭘﺎﺭﮐﻪ ، ﻣﮕﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﺸﻪ ؟! ﺣﺎﻻ ﻓﺮﺿﺎ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪ ، ﮐﺪﻭﻣﺘﻮﻥ ﭘﺎﺭﮎ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻠﺪﯾﺪ ؟ ————————————————————- قبلنا دخترها تا لیسانس میخوندن یکیو پیدا میکردن ! الآن میبینن خبری نیست ارشد هم میگیرن ! . . . هرچی دخترها ترشیده تر میشن ، سطح علمی کشور بالاتر میره در دنیایی که حتی روح خودم مرا ترک میکند چه انتظاری از دیگران میرود ؟؟ دخـتــَــر کـه بــاشی حالم راپرسیدند گفتم روبه راهم اما کسی نپرسید رو به کدام راهی؟ این روزهای سخت که بگذره میرم میزنم رو شونه خدا میگم حال کردی جنبه رو؟ ساده که باشی زود حلت میکنند میروند سراغ مسئله بعدی...! مورد داشتیم برای قطع آبریزش بینی، 3 روز آب نخورده!!!!! هم نداره چه برسه به آبریزش بینی!!!!
همه بهﺁﺭﺯﻭﻫﺎﺷﻮﻥ ﺟﺎﻣﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﯿﭙﻮﺷﻮﻧﻦ . . . مانند شیشه شکستم.... اسان بـــــــــــــــــــــــــــود ولی اینبار به من دست نزن........ که این دفعه زخـــــــــــــــــــــــــــــمی ات خواهم کرد. . . . . اگه اسم دخترا کیلیپسه ، اسم پسرام شرته چون فقط ازشون یه شرت پیداست که یه شلوار بهش آویزونه ! . . . شمام موافقین؟ من یک دخترمـــ وقتی خسته امـــ وقتی کلافه امـــ وقتی دلتنگمـــ بشقاب هارا نمیشکنمـــ شیشه هارا نمیشکنمـــ غرورت را نمیشکنمـــ دلت را نمیشکنمـــ در این خستگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد این بغض لعنتی ستـــ
امروز یه کتابی خریدم به اسم مغز پسرا بازش کردم دیدم توش هیچی ننوشتهـــ نویسنده آخرش نوشته بود گشتم نبود نگرد نیستـــ
مترسک به گندم گفت:
گواه باش که مرا برای ترسانیدن آفریده اند,
ولی من تشنه ی عشق پرنده ای بودم که تمام سهمش از من گرسنگی بود...
چه رسم جالبی است...
محبتت را میگذارند پای احتیاجت
صداقتت را میگذارند پای سادگیت
سکوتت را میگذارند پای نفهمیت
نگرانیت را میگذارند پای بی کسیت
و آنقدر تکرار می کنند که خودت باورت میشود که تنهایی و بیکس و محتاج... خـوشبختـی یعنـی واسـه کسـی کـه بـرات مهمــــه مهــم بـاشـی فقـط همیــن! نه چتری داشت نه روزنامه ای نه چمدانی... عاشقش شدم...! . . . . . . . . . . از كجا میدانستم كه مسافر است... پروردگارا داده هایت ، نداده هایت و گرفته هایت را شکر می گویم چون داده هایت نعمت ، نداده هایت حکمت و گرفته هایت امتحان است. اينجــا صـداي پـا زيــاد مي شنــوم...! امــا هيچکــدام تــو نيستــي ...! دلــــــم ؛ خـوش کرده خــودش را بــه ايـن فکــر که شايــد ؛ پابرهنه بيايي ... گفتم که دوستم داری گفتی نه ; گفتم اگه بمیرم برام گریه میکنی گفتی نه ; بی اختیار سر پایین انداختم که برم مرا در آغوش گرفتی گفتی دوستت ندارم چون عاشقتم برات گریه نمیکنم چون منم همراه توخواهممرد آمدنت رايادم نيست.................... بي صداآمدي بيآنكه من بدانم................... بي اجازه ماندي بي آنكه من بخواهم......................... حالاباذره ذره وجودم ماندنت راحس مي كنم.................................. مهمان ناخوانده قلبم،بمان كه ماندنت راسخت دوست دارم!.....................................
تنـــهـــــايی را دوســـــت دارم زیـــــرا بی وفـــا نيست ... در بیکرانه زندگی دو چیز افسونم کرد ، آبی آسمان که می بینم و میدانم نیست و خدایی که نمی بینم و میدانم که هست..
دختر كنار پنجره تنها نشست و گفت اي دختر بهار حسد مي برم به تو عطر و گل و ترانه و سر مستي ترا با هر چه طالبي بخدا مي خرم ز تو بر شاخ نوجوان درختي شكوفه اي با ناز ميگشود دو چشمان بسته را ميشست كاكلي به لب آب تقره فام آن بالهاي نازك زيباي خسته را خورشيد خنده كرد و ز امواج خنده اش بر چهر روز روشني دلكشي دويد موجي سبك خزيد و نسيمي به گوش او رازي سرود و موج بنرمي از او رميد خنديد باغبان كه سرانجام شد بهار ديگر شكوفه كرده درختي كه كاشتم دختر شنيد و گفت چه حاصل از اين بهار اي بس بهارها كه بهاري نداشتم خورشيد تشنه كام در آن سوي آسمان گويي ميان مجمري از خون نشسته بود مي رفت روز و خيره در انديشه اي غريب دختر كنار پنجره محزون نشسته بود مواد لازم برای ساخت یه دختر امروزی:
انواع لوازم آرایش: 7 کیلو
عشوه و ادا و اطوار: 40 خروار
قر و فر : 50 دور در دقیقه
زبون : 20 متر
قدرت بیان : 4300 اسب بخار
قدرت اشک ریزی: 6 لیتر در ساعت
منطق : 25 گرم
قدرت درک : نیم مثغال
لجبازی : به میزان لازم
مواد لازم براي ساخت پسرا حرکات دخترا در مواقع مختلف (آخر خنده) صبح: دیدن رویای شاهزاده سوار بر اسب در خواب….. ۶ صبح: در اثر شکست عشقی که در خواب از طرف شاهزاده می خوره از خواب می پره . ۷صبح: شروع می کنه به آماده شدن . آخه ساعت ۱۲ ظهر کلاس داره!!!!!!!! ۸ صبح: پس از خوردن صبحانه مفصل (علی رغم ۱۸ کیلو اضافه وزن) شروع می کنه به جمع آوری وسایل مورد نیاز: جوراب و مانتو و کیف و لوازم آرایش و لوازم آرایش و لوازم آرایش و لوازم آرایش و… ۹صبح: آغاز عملیات حساس زیر سازی بر روی صورت (جهت آرایش) ۱۰ صبح: عملیات زیرسازی و صافکاری و نقاشی همچنان با جدیت ادامه دارد . ۱۱ صبح: عملیات آرایش و نقاشی و لنز کاری و فیشیل و فوشول با موفقیت به پایان می رسد و پس از اینکه دختر خودش رو به مدت نیم ساعت از زوایای مختلف در آیینه بررسی کرد و مامان جون ۱۹ تا عکس از زوایای مختلف ازش گرفت، به امید خدا به سمت دانشگاه میره . ۱۲ ظهر: کلاس شروع شده و دختره وارد کلاس میشه تا یه جای خوب برا خودش بگیره . ( جای خوب تعابیر مختلفی داره . مثلا صندلی بغل دستی پولدارترین پسر دانشگاه - صندلی فیس تو فیس با استاد: در صورتی که استاد کم سن و سال و مجرد باشد و … ) ۱ ظهر: وسط کلاس موبایل دختر می زنگه و دختر با عجله از کلاس خارج میشه تا جواب منیژه جون رو بده. و منیژه جون بعد از ۱/۵ ساعت که قضیه خاستگاری دیشبش رو + قضیه شکست عشقی دوست مشترکشون رو براش تعریف کرد گوشی رو قطع می کنه. اما دیگه کلاس تموم شده . ۲ ظهر: کلاس تموم شده و دختر مجبوره از یکی از پسرای کلاس جزوه بگیره. توجه داشته باشین دختر نباید از دخترا جزوه بگیره. آخه جزوه دخترا کامل نیست!!!!!!!!!!! ۳ ظهر: دختر همچنان در جستجوی کیس مناسب جهت دریافت جزوه!!!!! ۴عصر: دختر نا امید در حرکت به سمت خانه. ۵ عصر: یکدفعه ماشین همون پسر پولداره که جزوه هاشم خیلی کامله جلوی پای دختره ترمز می کنه و ازش می خواد که برسونتش. ۶ عصر: دختر به همراه شاهزاده رویاهاش در کافی شاپ گل زنبق!!! میز دوم. به صرف سیرابی گلاسه. ۷ عصر: دختر دیگه باید بره خونه و پسر تا دم خونه می رسونتش. ۸ غروب: دختر در حال پیاده شدناونو از ماشین اون پسره: راستی ببخشید جزوه تون کامله؟؟؟ امروز انقدر از عشق سخن گفتی مجالی برای تبادل جزوه نموند. و جزوه رو از پسر می گیره. ۹ شب: دختر در حال چیدن میز شام در خانه سه تا ظرف چینی گل سرخی جهیزیه مامانش رو میشکونه (از عواقب عاشقی) ۱۰شب: دختر در حال تفکر به اینکه ماه عسل با اون پسره کجا برن ؟؟!!؟!؟!؟!؟! ۲شب: دختر داره خواب میبینه رفته ماه عسل. ۵ صبح: دختره بیدار میشه و میبینه اون پسره پیام داده که: برای نامزدم کلی از تو تعریف کردم. خیلی دوست داره امروز با من بیاد دانشگاه ببینتت!! و امروز دختر باید کمی زودتر به دانشگاه برود. شاید جای مناسب تری در کلاس نصیبش شد!!!!!!!!!!!!!
شـــآید او کــ ــ ه رفتنــــش رآ " نآمـــردی " خوآندی
از تــرسِ " وآبستــگی " رفتــ ه ...
به عقب باز می گرداندم ...
نه برای اینکه آنهایی که رفتند را
بازگردانم ...
برای اینکه نگذارم آنها بیایند ..
ﺧﻼﯾﻖ ، ﺧﺮ ﭼﻪ ﻻﯾﻖ ؟!
.
.
.
2-ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯿﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ :
ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﯾﻪ ﭘﺎ ﻭﺍﮔﯿﺮﻡ ،
ﺑﻪﭘﺎ ﺣﺎﻟﺘﻮ ﻧﮕﯿﺮﻡ !
.
.
.
3-.ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯿﺎ ﺑﺎﺱ ﮔﻔﺖ :
ﻓﮏ ﻧﮑﻦ ﺷﻤﺎ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﺩﯼ ،
ﻧﺨﯿﺮ ﻋﺰﯾﺰﻡ !
ﺷﻤﺎ ﺍﻟﮑﯽ ﻣﺘﺼﻞ ﺑﻪ ﺑﺮﻗﯽ …
.
.
.
4-ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯿﺎﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ :
ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﺮﯼ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺗﻮ ﺑﺒﺮ ،
ﺑﻌﺪﯼ ﻣﯿﺎﺩ ﺟﺎ ﺑﺸﻪ !
.
.
.
5-ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯿﺎﻡ ﺑﺎﯾﺲ ﮔﻔﺖ
اينقد خودتو ميگيري آبميوه نشي
.
.
.
6-ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯿﺎﻡ ﺑﺎﺱ ﮔﻔﺖ
ﺑﺒﯿﻦ ﺩﺭﺳﺘﻪ ﺗﻮ ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﯽ ﺧﺮﻡ ﮐﻨﯽ….
ﻭﻟﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﻢ ﮐﻢ ﺩﺍﺭﯼ ﺳﮕﻢ ﻣﯿﮑﻨﯽ!!!!
.
.
.
.
.
7-ﺑـﻪ ﺑﻌﻀﯿــــــﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔــﺖ
ﻭﺍﺳـــــﻪ ﮐﺴــﯽ ﮐﻼﺱ ﺑـﺬﺍﺭ
ﮐـﻪ ﻫﻤــﮑﻼﺳـﺶ ﺑﺎﺷـــﯽ
ﻧـﻪ ﻭﺍﺳـﻪ ﮐﺴـــــﯽ ﮐﻪ
ﺗﻮ ﮐﻼﺳـﺶ ﺭﺍﺕ ﻧﻤــــﯿﺪﻩ
.
.
8
??به بعضیآ بآس گفت
گه اَز مَن خوشِت نمیآد
بــِ دَرَکــ
چُون مَــ
جوری برخورد نمیکنم کـ
خوشتـ بیآد h r i
میـدونـی اَوّلــــیـن عِشــق زنـدگیـتــ پـــِدرتـه
دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مُحکــَم تــَریـن پَنــآهگــاه دنیــآ
آغــوش گــَرم پـــِدرتـه
دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مــَردانــه تـَریـن دستــی
کـه مـیتونی تو دستـِـت بگیـــری و
دیگـه اَز هـــیچی نَتــَرسی
دســــتای گَرم وَ مِهـــــرَبون پـــِدرتـه
هَر کـجای دنیـا هم بـــاشی
چه بـاشه چـه نبــاشه
قَویتــریـن فِرشتــه ی نِگهبـــان پـــِدرته
هیچی دیگه، بدبخت الان تُف
.
.
.
ﻣﻦ ﺣﺘﯽ ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﯾﻪ جوراب ﭘﺎﺵ ﮐﻨﻢ!
همینجور داره بدون کفش میچرخه...
تنهایي
تنــهايی را دوست دارم زيرا عشق دروغی در آن نيست ...
تنــهــايــی را دوســت دارم زيــــرا تــجــربه کـــردم ...
تنــهــايــی را دوســت دارم زيـــرا خـــدا هم تنــهــاسـت ...
تنـــــهايـــــی را دوســــــــــت دارم زيـــــــــــــرا....
در کلــبه تــنـهـايی هايم در انتظار خــــواهم گـــريست
و انتظـــار کــشــيـــدنم را پنهــــان خـــواهم کــــرد...
پسر: بن ژور مادام! حقیقتش رو بخواید من از شما خوشم آمده و میخواهم اگر افتخار بدید با هم آشنا شیم!
دختر: با کمال میل موسیو!
ایتالیا :
پسر: خانوم من واقعا شمارو از صمیم قلب دوست دارم و بسیار مایلم که بیشتر با شما آشنا شم!
دختر: من هم از شما خوشم اومده و پیشنهاد شمارو با
کمال میل می پذیرم!
انگلیس :
پسر: با عرض سلام خدمت شما خانوم محترم!
خانوم من چند وقت هست که از شما خوشم اومده می میخوام اگه مایل باشید باهم باشیم!
دختر: چرا که نه؟ میتونیم در کنار هم باشیم!
و اما ایران :
پسر: پیــــــــــــــــــس ... پیس پیس ...
پـــــــــــــــــــــــی ــــــــــــــــس ... پیییییییییییییس ...
ســــــــوووووووو ... ســــــــــوووو ...
ســــــــــــس ... ســــــــــــــــــــــــ ـــــــــــس ...
پــــــــِـخخخخخخخخخ ... چِــخـــــــــــــــه ...
هووووووی با تواما! بیا شماره مو بگیر بزنگ!
دختر: خفه شو! کثافت عوضی! مگه خودت خوار و مادر نداری
راه افتادی دنبالِ ناموس مردم،بی ناموس!
شماره تو میگیرم فقط واسه اینکه شرتو زود کم کنی!
ساعت 10 زنگ میزنم!
.
وقتی که مهربونن ———- مثل یه خرگوش ملوس دوست داشتنین
وقتی که اعصبانی میشن ———- مثل دیونه ها میشن دیگه نمیشه رفت سمتشون
وقتی غر میزنن ——— مثل مگس میرن رو اعصابت
وقتی که ناز میکنن ———- مثل یه بچه نق نقو اعصابتو خورد میکنن
وقتی که دروغ میگن —— قیافشون شبیه سوسک میشه(نکته کنکوری)
وقتی ناراحت میشن ———- مثل یه گنجشک تیر خورده دلسوز میشن
وقتی خوشحال میشن ——– مثل کانگورو اینور اونور میپرن
وقتی جیغ میزنن ——— مثل یه سوزن که بهت میزنن از جا میپری
وقتی که بترسن ——— مثل موش سریع یه جا قایم میشن
وقتی خجالت بکشن ——- مثل لبو قرمز میشن
وقتی که حرف میزنن ——– مثل رادیو خراب باید بزنی تو سرش تا قطع شه
وقتی که گریه میکنن ——- مثل بچه های شیش ماهه حتما باید نازش کنی تا آروم شه
Power By:
LoxBlog.Com |